مارا از مرگ میترسانند انگار که ما زنده ایم



ویرایش اول : 27 بهمن 1393

 

در این پست ٫ به بررسی سرعت حل چند نرم افزار برنامه نویسی علمی می پردازم.  زبان های fortran , matlab , scilab و octave. نرم افزار matlab در این ازمون نسبت به octave و scilab موفق عمل کرده و با فاصله ی اندکی پس از fortran به جواب رسیده است. بی شک این نرم افزار و زبان برنامه نویسی آن بسیار بهینه و قابل اعتماد است ٫ ولی این مثال نمی تواند یک نتیجه کلی در این مقایسه ها باشد. در اینده مقایسه های دیگری را انجام خواهم داد .

 

مقایسه سرعت حل

 

 

 

بروز رسانی: 17 مهر 1398

پس از چند سال دوباره تصمیم گرفتم تست  بالا رو انجام بدم و  البته باتوجه به اینکه واقعا ورژن های قبلی و کدی که نوشته شده رو نداشتم دوباره کد نوشتم و در انتهای پست کدهای اجرا شده رو می تونید مشاهده کنید . بطور کلی انتظاری که از نرم افزارهایی چون octav و scilab داشتم برآورده نشد و انتظار می رفت در طی این چند سال بهبود می یافتند .

 

پ.ن. این تست فقط یک محک ساده است و ولی می توانید نوع عملکرد کد های مختلف برای  حلقه های تو در تو رو ببینید .

پ.ن. اگه دوستان هر کدوم از این نرم افزار ها رو دارند لطفا کد های قرار داده شده رو اجرا کنند و زمان اجرا رو به من اطلاع بدهند.

مقایسه سرعت اجرا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب

سال هفتم هجری پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه هزار و ششصد نفر سرباز برای فتح قلعه خیبر که در 32 فرسخی مدینه قرار داشت روانه شدند. مسلمانان در. بیابانهای اطراف خیبر مدتی ماندند و نتوانستند قلعه‌های خیبر را فتح کنند. از نظر غذائی در مضیقه سختی قرار داشتند به طوری که بر اثر شدت گرسنگی، از گوشت حیواناتی که مکروه بود، مانند گوشت قاطر و اسب استفاده می‌کردند.

در این شرایط، چوپان سیاه چهره‌ای که گوسفندان یهودیان را می‌چراند، به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و مسلمان شد؛ سپس گفت: این گوسفندان مال یهودیان است؛ آنها را در اختیار شما می‌گذارم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)، با کمال صراحت در پاسخ او فرمود: این گوسفندها نزد تو امانت هستند، و در آئین ما خیانت به امانت جایز نیست، بر تو لازم است که همه گوسفندان را به در قلعه ببری و به صاحبانشان بدهی. او فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را اطاعت کرد و گوسفندان را به صاحبانشان رساند و به جبهه مسلمین بازگشت.(1)

پی‌نوشت:

1. داستانها و پندها 8/114- سیره ابن هشام 3/344

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته سید علی اکبر صداقت، نشر ناصر.


بعد از مطالعه داستان فوق لطفا لینک های خبری زیر را مطالعه کنید






لینک خبر: سایت فارس نیوز

لینک خبر : سایت مشرق نیوز



پ.ن. سوار کردن مسافر یعنی عقد قرار داد و عهد راننده .

پ.ن. راننده قبل از سوار کردن مسافر وضعیت وی را مشاهده کرده بود و می توانست او را سوار نکند.

پ.ن. خیانت در امانت  ،‌  وفای به عهد .




خیلی وقت هست دوست دارم این متن رو اینجا بنویسم. از وقتی که شبکه های اجتماعی و تلفن های هوشمند در جامعه ما فراگیر شدن به دلایل مختلف که از مهمترین آنها عدم آموزش و عدم آگاهی از کارکرد های شبکه های اجتماعی است ، دچار آسیب های متنوعی است. من نه در این زمینه تخصصی دارم و نه مسلما توانایی ورود به این بحث رو در خودم میبینم. در پست به هیچ عنوان در این مورد نمی خواهم چیزی بنویسم. و موضوع یک عادت غلط در بین کاربران شبکه های اجتماعی ماست.
من به فراخورد کار و تحصیلم د رگروه های مختلفی در شبکه های اجتماعی مختلفی عضو هستم. البته این نوشته بیشتر در مورد شبکه های اجتماعی چون تلگرام ، واتس آپ  و . است.
هر چند روز یک بار فردی یا افرادی را در این شبکه ها مشاهده می کنم با اسامی بسیار عجیب و غریب. مثلا  گاهی یک ایه از قرآن ، گاهی یک شعر ، گاهی یک شعار و . را به عنوان اسم» خود انتخاب میکنند . گاهی هم فرد احساس گیگ» بودن و جدید بودن میکند و یک اسم» با کاراکتر های عجیب و غریب می سازد . تا اینجای کار شما با یک کتاب یا شی یا نوشته نا مانوس طرف هستید !
و البته بعد از آن می رویم سراغ یک قسمت دیگه ، نام کاربری» ، این نام که در بسیاری از برنامه ها برای ارتباط برقرار کردند استفاده میشود (تلگرام ، اینستاگرام و . ) بسیار مهم است . که البته می بینیم خیلی ها از این ابزار مناسب استفاده نمی کنند .
و  سومین بخش ، پروفایل» که یک تصویر و یا تصاویر مختلفی هستند که نشان گر شخصیت و عقاید شما میتوانند باشند. شاید بهتر باشد یک عکس که واقعا معرف شماست در این قسمت قرار بگیرد .
و در نهایت قسمتی به نام بیوگرافی» که می توانید از آن برای معرفی خود استفاده کنید . حتی اگر شعاری دارید این جا جای مناسب تری هست تا اسم» شما که قرار است دیگران شما را با آن بشناسند.

چیزی که بیشتر از همه مرا ناراحت می کند افرادی هستند که هر چهار مورد بالا را با عناوین ، نوشته ها ، متن نوشته ها و . کاملا بی ربط به خود پر می کنند . راستش تصمیم گرفتم اگر نتوانستم از یکی از چهار نشانه بالا یک فرد را تشخیص بدهم ، هرگز در شبکه های مجازی با آنها ارتباط برقرار نکنم.




آموزش گنو/لینوکس در مدارس

چند وقت پیش در مورد آموزش گنو/لینوکس در مدارس کاردانش بسیار ذوق زده شده بودم. در دوره متوسطه دوم و برای کلاس دهم و یازدهمی ها درسی به عنوان سیستم عامل های پیشرفته وجود دارد که در این درس دو فصل را به سیستم عامل دبیان اختصاص داده اند.  تا ین جای کار خوشحالی زیادی وجود دارد که سر انجام پای نرم افزار های متن باز به دنیای بسته و محدود آموزش و پرور ، دولت و . باز شده است. قدم کوچک و صد البته مثبتی که میتواند تا حدود بسیاری خوش حال کننده باشد.

اما در این بین ، اتفاقات تلخی رخ داده که لازم میدونم توی این پست به بعضی از اون ها اشاره کنم.

1. اشتباه فاحش در درک فلسه متن باز و استفاده از واژه های اشتباه

در این کتاب برای معرفی سیستم عامل های متن باز از واژه لینوکس که در واقع یک بخش از این سیستم عامل است استفاده شده است. و درست تر آن گنو/لینوکس و یا حتی گنو می باشد.در ادامه نیز بیشتر از کلمه رایگان به جای آزاد استفاده شده است.


2.  استفاده از شبیه ساز تجاری !

در این کتاب برای استفاده و تدریس این سیستم عامل از یک شبیه ساز تجاری (Vmware workstation) استفاده شده که جا داشت تهیه کنندگان کتاب از یک شبیه ساز متن باز و یا حد اقل رایگان(virtual box) استفاده می کردند.

3.  اطلاعات اشتباه

در این کتاب به نظر میرسد نویسنده یک چیزی شنیده و یک چیی نوشته . مثلا در مورد اوبونتو متن زیر از کتاب عینا تکرار می شود: .  در سال 2004 یک شرکت آفریقایی برای توسعه سیستم عامل در آفریقا و اهداف بشر دوستانه دبیان را انتخاب و .» در صورتی که شرکت پشتیبان این سیستم عامل انگلیسی و با مدیریت یک فرد آفریقایی است و تنها اسم این سیستم عامل یک کلمه افریقایی است و هدف آنها به هیچ عنوان تولید سیستم عامل در آفریقا نبود.


4. آیا این بخش از کتاب تدریس هم می شود؟

خبر ناراحت کننده دیگری که وجود دارد اینکه این بخش از کتاب در بعضی مدارس حذف شده و جای خود را به آموزش های دیگر داده است. مناطق مختلف آموزش و پرورش تصمیم گرفته اند این بخش را حذف کنند و به جای آن چیز های دیگری تدریس کنند . و این بسیار دردناک و غم انگیز هست .



ضرب المثل زیبایی وجود دارد که نقل به مضمون می گوید : برای خراب کردن چیزی لازم نیست از ان بد بگویید بلکه از آن بد طرف داری کنید .




مثال های زیادی وجود دارد.

از شما قرض می گیرند ، از شما در خواست خرید کالایی را دارند ، از شما در خواست می کنند برای آنها کاری را انجام دهید ، ساعت 12 شب تماس می گیرند ، اتو کردن لباسهایشان را یاد نمی گیرند ، اگه گوشی موبایلشان خراب شد به شما مراجعه می کنند ، اگر جایی برای ماندن نداشتن به یاد شما می افتند ، روز های جمعه از شما برای انجام کاری در خواست می کنند و هزار مثال دیگه ای که خیلی ها ان ها را تجربه می کنند .

در هیچ کدام از این موارد احساس شما ، وضعیت شما ، زمان شما ، روحیه شما و . مهم نیست . آنها فقط به بفکر انجام گرفتن کارشان یا رسیدن به خواسته هایشان هستند. هرگز به این فکر نمی کنند بقیه هم برای خود قوانین ، آرزوها و برنامه هایی دارند . هرگز برای بقیه جز خود احترام قائل نیستند.

آنها بعد از ماه ها و حتی سال ها که از شما خبری ندارند زنگ می زنند و می خواهند مهمان شما شوند . آنها بدون هیچ استراحتی با تمام توان پشت سر هم به تلفن شما زنگ می زنند. آنها افراد دیگری را برای این ارتباط واسطه قرار می دهند. و در آخر آنها هرگز با خود فکر نکرده اند ممکن است شما تلفن همراهتان را به همراه نداشته باشید . شاید خسته باشید . شاید بیمار باشید . شاید تلفنتان را در محل کار جا گذاشته باشید و هزار دلیل موجه دیگر و البته شما هرگز (از منظر آنها) این حق را ندارید شاید نخواهید تلفن کسی را جواب دهید.

گاهی ازشما برای خرید یک کالای خاص در خواست می کنند تا به بازار بروید . تا اینجای کار شاید منطقی باشد ولی آنها این حق را به خود می دهند روز ، مکان ، و حتی زمان مراجعه شما را تعیین کنند. آنها برای شما برنامه میریزند بدون آنکه از برنامه شما سوال بپرسند . آنها هرگز از خود نمی پرسند شاید کسی که از او کاری خواسته ایم نتواند و یا حتی نخواهد این کار را انجام دهد. آنها نسبت به وقت و هرگونه هزینه ای که در این باره انجام میدهید بی تفاوت هستند.

آنها از شما انتظار دارند در انجام دادن کارهایشان به آنها کمک کنید. مثلا برای تایپ کتابی که می نویسند به آنها کمک کنید. صفحاتی از کتاب را برایشان تایپ کنید یا ویراستاری کنید. آنها استرس زمان تحویل پروژه را به شما تحمیل می کنند . آن را مثل یک کابل برق به شما انتقال میدهند.

آنها از شما انتظار دارند همه ی ساعات روز در دسترس باشید. آنها از شما می خواهند وسایل الکتریکی که دارند را برایشان تعمیر کنید ، یا برای آنها یک نرم افزار نصب کنید. یا خطای یک برنامه را بگیرید ، گاهی از شما میخواهند برای آنها یک برنامه کامپیوتری بنویسید آنهم دو سه ساعت مانده به زمان تحویل برنامه .

آنها برای مشکلاتشان یاد شما می افتند ، مشکلات شما را میدانند و حتی گاهی راه حل هایی هم دارند یا میتوانند به شما کمک کنند ولی آنها برای انجام ندادن آن راه حل ها بهانه می آورند و انتظار دارند شما باور کنید !


مثال های زیادی وجود دارد.

که آنها از شما نمی پرسند . آنها به شما حق نمی دهند مخالف باشید ، نه بگویید . هر وقت با چنین افراد مواجه شدید بدانید آنها فرصت طلب هستند. آنها هرگز دوست شما نیستند . آنها هرگز به شما کمک نخواهد کرد. هرگز بخاطر کاری که می کنید قدردان شما نیستند . هرگز و هرگز





تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه آنلاین آسمان مقالات علمی همیار طلبه دوربین مداربسته ایران بلیت انجام تمام پروژه های دانشجویی و چاپ کتاب و ترجمه و تایپ رسمی ترین مرجع مقالات تشخیص کپی بودن محتوا کتابخانه عمومی شهید سید مجتبی علمدار ساری بلاگ من وبلاگ روانشناسی